«نامه احمدي نژاد و دفاعش از بقايي كه در ٩ بند خلاصه شده، بيش از آن كه دفاع از يار غار باشد، حمله به نهادهاي حقوقي است. احمدي نژاد مي داند با شرايط جديد منطقه اي و جهاني، دست او براي مغالطه و معامله بازتر است؛ كاري كه اگر صورت نگيرد فردايي برايش وجود نخواهد داشت. اين روزها بهترين شرايط براي او ...
«نامه احمدي نژاد و دفاعش از بقايي كه در ٩ بند خلاصه شده، بيش از آن كه دفاع از يار غار باشد، حمله به نهادهاي حقوقي است. احمدي نژاد مي داند با شرايط جديد منطقه اي و جهاني، دست او براي مغالطه و معامله بازتر است؛ كاري كه اگر صورت نگيرد فردايي برايش وجود نخواهد داشت. اين روزها بهترين شرايط براي او ...
|
|
تدبير24»احمد غلامي، سردبير «شرق» در سرمقاله روز شنبه اين روزنامه نوشت: «بي اعتبارترين جريان سياسي كشور، حلقه احمدي نژاد، مشايي و بقايي، اين روزها بسيار فعال اند. آنان تلاش مي كنند تا فضاي سياست داخلي را كه به واسطه برجسته شدن مسائل منطقه اي - جهاني تهي شده است، به دست گيرند. از آثار منفي مقابله رئيس جمهور آمريكا با توافق هسته اي، تعطيلي سياست داخلي و اخلال در روند اصلاحات است كه ضلعي از آن دولت و ضلع ديگرش اصلاح طلبان اند. بي شك مواجهه ترامپ با توافق هسته اي كه دستاورد مهم دولت روحاني است، خواسته يا ناخواسته روحاني را رو در روي رئيس جمهور آمريكا قرار داده است. شايد بتوان گفت مواضع ترامپ، مواضع اكثر سياست مداران آمريكا نيست و اتحاد و اتفاق نظري در اين باره بين آنان وجود ندارد. هر چه دولت روحاني بيش از پيش به مصاف دولت آمريكا مي رود، ناگزير است در سياست داخلي به اقتضاي شرايط جهاني و منطقه اي عقب نشيني كند و به تبع آن اصلاح طلبان نيز به حاشيه مي روند. طبيعي است در اين روند اصلاحات اقتصادي، اجتماعي و سياسي كند شده و تصميم گيري در سياست خارجي و مواجهه با مسائل منطقه اي و جهاني و خطرات آن، در اولويت كار دولت قرار خواهد گرفت. در اين رو در رويي، فضايي خالي از سياست به وجود مي آيد كه رقباي دولت روحاني را وسوسه مي كند تا از اين فضا بهترين بهره را ببرند و به خلق سياست بپردازند؛ سياستي هر چند پوپوليستي و مبتذل. حضور بقايي با زنبيلي در دست در روز دادگاه و اعتراض خلاف واقع احمدي نژاد درباره گذاشتن شرط براي پرداخت قيمت سهام عدالت از سوي مردم، نمونه بارز نمايش اين سياست هاي پوپوليستي است كه منجر به پُر شدن فضاي سياست خواهد شد؛ كاري كه اصلاح طلبان به عنوان «روشنفكران ديني» در قبل و بعد از دوم خرداد ٧٦ انجام دادند. آنان در فضاي تهي شده از روشنفكران مستقل و به حاشيه رانده شده، با خلق سياست قدرت را به دست گرفتند. اينك بقايي زنبيل به دست در كنار هجو مطالبات مردمي و مباحث حقوقي، به اين شبهه دامن مي زند كه حلقه احمدي نژاد از مصونيت سياسي و قضائي برخوردار است و اين تلقي ناخواسته در اذهان مردم به اقتدار اين حلقه مي انجامد. از اين منظر، كار بقايي كار هوشمندانه اي است كه در صورت تداوم به ارتقاي جايگاه سياسي حلقه احمدي نژاد و يارانش مي انجامد و ديري نمي گذرد كه اين ضرب المثل درباره آنان مصداق عيني پيدا مي كند: «آن را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است».
در همين زمينه، نامه احمدي نژاد و دفاعش از بقايي كه در ٩ بند خلاصه شده، بيش از آن كه دفاع از يار غار باشد، حمله به نهادهاي حقوقي است. احمدي نژاد مي داند با شرايط جديد منطقه اي و جهاني، دست او براي مغالطه و معامله بازتر است؛ كاري كه اگر صورت نگيرد فردايي برايش وجود نخواهد داشت. اين روزها بهترين شرايط براي او است تا نگذارد باد فراموشي، او را از يادها ببرد. بي دليل نيست كه احمدي نژاد سعي مي كند از هر بهانه اي براي حضور مكررش در رسانه ها و اذهان عموم استفاده كند. دولت روحاني و اصلاح طلبان به دليل جايگاه پوزيسيون خود، چاره اي جز تبعيت از عقل ندارند. هر كار نابخردانه اي به ضرر آنان و اصلاحات خواهد شد. دولت روحاني با دو راه متفاوت روبه رو است؛ هم بايد مسائل جهاني را در اولويت قرار دهد و هم سياست داخلي را رها نكند. در خمودگي و سرخوردگي مردم از سياست داخلي، آينده دولت و اصلاحات از دست مي رود و از اين رو دولت روحاني ناگزير است سياست خارجي را به سياست داخلي گره بزند و اهميت آن را براي مردم تبيين كند.
در اين مسير است كه مردم تصويري روشن از آينده به دست خواهند آورد. يكي از وظايف مهم دولت روحاني، برخورد واقع بينانه با دشمنان جهاني و منطقه اي است. درشت نمايي بيش از حد و كوچك انگاري شعارگونه و عامدانه به ضرر دولت روحاني و اصلاح طلبان است. آن چه آينده اصلاحات را تضمين مي كند، جلب مشاركت مردم براي حل بحران هاي جهاني و منطقه اي است. اگر اين كار به هر دليل دور از دسترس باشد، حداقل بايد تصويري روشن از شرايط ايران در مواجهه با قدرت هاي بزرگ ارائه داد. الگوي دولت جنگ نشانگر آن است كه هر قدر مردم صادقانه براي حل مسائل فراخوانده شوند، نتيجه به دست آمده از مقبوليت و مشروعيت بيشتري برخوردار است. تاريخ گواهي مي دهد كه قراردادهاي تاريخي نافرجام و پرهزينه داخلي و خارجي، در غياب مردم و در پس پرده به امضا رسيده است.»
|
|
|
|